شهید مهدی بقالی زاده مقدم: مفتخرم که جان ناقابل خود را فدای اسلام و میهن کرده ام!
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۹۰۵۸۷
ایسنا/قم شهید مهدی بقالی زاده مقدم در وصیتنامه اش نوشت: این گروهکهای منحرف هستند که قلب امام ما را به درد آوردهاند و این ملت باید درسی به این خائنین بدهند که عبرتی برای اربابان آنها باشد.
مهدی بقالی زاده مقدم در دهم آذر ماه ۱۳۴۲ زیر سایه کریمه اهل بیت (س) چشم به جهان گشود و سرانجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس در خرمشهر به شهادت رسید و در گلزار شهدای سوم خرداد آرام گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در وصیتنامه شهید مهدی بقالی زاده مقدم آمده است:
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
وصیت نامه ام را می فرستم/ بماند یادگار بهر تو مادر
اگر رفتم به سوی حق سبحان/ بدان بردل بود مهرتو مادر
ز حق خواهم که بابای عزیزم/ همیشه باشد او یار تو مادر
اینجانب مهدی بقال زاده فرزند مرتضی دارای شماره شناسنامه ۸۰۹۶ از اینکه خون و جان ناقابل خود را در راه اسلام و انقلاب و میهن فدا نمودم مفتخرم.
ملت شهید پرور و قهرمان ایران حالا که مزدوران بعثی عراق به مملکت اسلامی ما تجاوز نمودهاند و قصد نابودی اسلام و انقلاب عزیزمان را دارند بهترین موقعیت برای مبارزه با آنان پدیدار گشته است.
همه مردم باید در این مبارزه که جهادی است مقدس شرکت نمایند، همه ملت باید به سخنان پیامبرگونه امام امت گوش فرا دهند و از فرمان های او اطاعت کنند. مسئله دیگر این گروهکهای منحرف هستند که قلب امام ما را به درد آوردهاند و این ملت باید درسی به این خائنین بدهند که عبرتی برای اربابان آنها باشد و ملت ایران هیچگاه نباید دست از روحانیت بردارند.
من از پدر و مادر عزیزم میخواهم که خود را همچون پدر و مادر دیگر شهیدان بدانند و هیچ دوست ندارم که کسی برایم گریه کند چون که گریه کردن ضعف را نشان میدهد و دشمن را خوشحال می کند و از برادران و خواهرم میخواهم که مرا حلال کنند و در این راه کوشا باشند و بچه های خوب تربیت کنند.
شما را به تقوی وصیت میکنم که خودم از عهده آن برنیامدم سعی کنید با تقوی باشید و برای من دعا کنید که خداوند مهربان گناهان مرا ببخشد از دوستان و آشنایان می خواهم که مرا حلال کنند.
از سخنان سرور شهیدان امام حسین علیه السلام: «و ان تکن الا بذان للموت انشات فقل امر بالسیف فی الله افضل» یعنی اگر این بدنها برای مردن آفریده شده است پس چه بهتر که انسان در راه خدا کشته شود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: شهدا عملیات بیت المقدس خرمشهر استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی شهرستانها استانی فرهنگی و هنری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۹۰۵۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر
منافقین تروریست پس از حمله به منزل شهید نوری تاجر و ترور وی منزل مسکونی این شهید را پیش چشمان مادرش به آتش کشیدند. - اخبار رسانه ها -
مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛ ترور یک نوجوان پیش چشمان مادرش و آتش زدن خانه
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، شهید سعید نوری تاجر در سال 1342 در خانوادهای مذهبی متولد شد.
در روزهای انقلاب این شهید در صحنههای مبارزه با رژیم شاه با حضور در راهپیماییها، حمل پلاکاردها و توزیع اعلامیهها مشارکتی فعال شد.
شهید نوری تاجر پس از پیروزی انقلاب علاوه بر فعالیت در سنگر مدرسه و زمینه های هنری و فرهنگی و تبلیغاتی به جهاد سازندگی پیوست و به اتفاق جمعی دیگر از جهادگران عازم روستاهای محروم کردستان شد.
وی پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه جمعی از جهادگران به منظور سمپاشی و ضد عفونی کردن محیط جبهه عازم مناطق عملیاتی شد.
این شهید گرچه از لحاظ جسمی در وضعیتی مناسب به سر میبرد ، اما آنچنان در اشتیاق انجام وظیفه فعال بود که عاقبت در اثر گرمای سوزان بیابان های دشت ذهاب و قصرشیرین با تنی رنجور و تب شدید به وسیله همرزمانش به تهران بازگردانیده شد.
وی پس از بهبودی و گذراندن دوره نقاهت به آرزوی شهادت به جبهه بازگشت.
شهید نوری تاجر گرچه به عنوان شاگرد ممتاز در امتحانات گزینش دانشکده تربیت معلم قبول شده بود اما جبهه را به دانشکده ترجیح داد و به عنوان عضوی از بسیج گاهی به پاسداری از حوالی بیت امام خمینی (ره) مشغول میشد.
روز شهادت
حوالی اذان مغرب در روز بیست و دوم تیر 1361، نزدیک افطار دو نفر از تروریستهای منافق به منزل آنها میروند، سعید در کنار مادرش بر سر سفره افطار در انتظار نوای اذان نشسته بود، زنگ به صدا در آمد و سعید از جا بلند شد و درب را باز کرد و در همان لحظه اول با مشاهده تروریستها به ماهیت آنها و نقشه شومی که در سر داشتند، پی برد و درب را به روی آنها بست.
در این لحظه یکی از تروریستها از فرصت استفاده کرده و پایش را جلوی درب گذاشت و چند تیر به سوی سعید شلیک کرد، سعید با تمام قوا درب را نگه داشت اما به دلیل جراحات وارده و درد و خونریزی با پیکری خون آلود بر زمین افتاد، سپس تروریستها به درون خانه هجوم آورند و پس از بازرسی منزل، خانه را به آتش کشیدند.
مادر سعید سراسیمه پیکر پاک فرزند مجروح را در آغوش کشید و سر وی را بر بالین خود گذاشت، منافقین در همین حال گلولهای به گلوی این شهید شلیک کردند و در حالی که خانه در شعلههای آتش می سوخت، از صحنه فرار کردند.
روایت روزنامه اطلاعات از این جنایت
دو موتور سوار زنگ میزنند و سعید نوری پاسدار بسیجی 19 سالهای که دیری نیست از جبهه آمده است علیرغم همه دقتهای امنیتی که همواره بدان معتقد بود و مراعات میکرد اینبار با اندکی غفلت در را کمی باز میکند.
منافقین لوله اسلحه را از شکاف در به داخل آورده و سعید را به رگبار میبندند. سعید روزه دار بود و با خون خود افطار کرد. آن سوتر مادر مقاوم او بود که همراه کودک یک ساله اش تازه بر سر سفره افطار نشسته بود و منتظر سعید بود و دیگر هیچ کس در خانه نبود. در نیمه باز، صدای شلیک نیز همچنان بلند، شیشهها شکسته، بچه یک ساله با شدت تمام فریاد زنان و پیکر خونین و رشید سعید فرو افتاده بر خاک و چه غریب و چه قهرمان و چه مظلوم. طنین اذان هنوز در فضاست و هوا رو به تاریکی است و سفره افطار همچنان گسترده و منافق تروریست اتاقها و کمدها را میچرخد که بقیه کجایند؟ غریبانهتر از این چگونه ممکن است؟ خانه را به آتش میکشند و در آخرین لحظات مغز سعید را با تیر خلاص میکوبند و میگریزند و این فاجعه پیش چشمان مادری رخ میدهد که پیکر پر خون فرزندش را در آغوش کشیده است و آنها با قساوت یک جلاد خود فروخته مسخ شده حتی همین صحنه را نیز میبینند و بازهم از سعید نمیگذرند و تیری دیگر به او شلیک میکنند.
منبع: میزان
انتهای پیام/